در هفته ای که گذشت، نتیجه ی پرونده ی فساد مالی یکی دولتمردان سابق، یعنی آقای محمد رضای رحیمی (معاون اول دولت قبل) ابلاغ شد که این مسئله بازتاب های مختلفی بین جریان ها، رسانه ها و شخصیت های سیاسی کشور به خصوص جناب احمدی نژاد خود آقای رحیمی پیدا کرد که تبعات آن احتمالاً همچنان ادامه دار خواهد بود، لیکن بر اساس آنچه که تاکنون رخ داده است، 10 مورد در خصوص محکومیت رحیمی و حواشی آن قابل بیان به نظر می رسد:
- اصولگرایان، اولین مخالفان رحیمی: اعتراضات به معرفی جناب رحیمی به عنوان معاون اول رئیس جمهور از سوی نمایندگانی مانند نادران، توکلی، زاکانی و … که همگی از طیف اصولگرای مجلس هستند از همان بدو این مسئله و در طول اشتغال ایشان در این سمت، مدام ادامه داشت و مطمئناً هیچ گروه و طیفی بیش از خود اصولگرایان محاکمه ی جناب رحیمی را پیگیری نکردند.
- چرایی اطاله ی رسیدگی: یکی از دلایل طولانی شدن محاکمه ی جناب رحیمی، خط قرمزی بود که جناب احمدی نژاد برای برخی دولتمردان سابق خود تعریف کرده بود، بحث تنشی که جناب احمدی نژاد برای بازدید از اوین به خاطر بازداشت جوانفکر انجام شد، هرگز از خاطره ها پاک نمی شود، مواردی که منجر به چند مکاتبه ی سرگشاده و حتی تشر مقام معظم رهبری گردید.
- نقش اصولگرایان در جرم رحیمی: صدور حکم رحیمی با 5 سال حبس و پرداخت حدود 5 میلیارد پول و جریمه منجر به حملات شدیدی به جبهه اصولگرایی و حتی دولت احمدی نژاد گردید در صورتی که حمله کنندگان به سه نکته توجه ندارند:
الف- اولین منتقدان و مطالبه کنندگان محاکمه ی رحیمی از بدنه ی فعال اصولگرایی بودند.
ب- جرم مورد ادعا در دولت احمدی نژاد به وقوع نپیوسته بود و قبل از بکارگیری ایشان در این دولت رخ داده است.
ج- بحث پول هایی که به نامزدهای انتخاباتی جهت تبلیغات ایشان پرداخت می شده است، اگر چه در موارد زیادی به لحاظ انگیزه ای جای اشکال دارد، اما همواره و در تمام گروه های سیاسی وجود داشته است و در این فقره نیز خود توزیع پول به عنوان جرم تلقی نشده است، بلکه محل تأمین این پول مورد اشکال بوده است، مسئله ای که در پرونده جزایری نیز موجب پرداخت مبالغ کلانی به بسیاری از شخصیت های سیاسی طیف اصلاح طلبان گردید.
- خط قرمزی که حق نبود: نامه ی احمدی نژاد در برائت از تخلفات رحیمی هرگز نمی تواند توجیه کننده ی خط قرمزی باشد که جناب احمدی نژاد برای رحیمی و افرادی مانند مرتضوی تعریف کرده بود. اگر جناب احمدی نژاد در بدو بکارگیری ایشان و یا پس از آن به توصیه هایی که در خصوص مجرم بودن ایشان بیان می شد توجه می کردند، مطمئناً تبعات بسیار کمتری متوجه شخصیت احمدی نژاد و دولت وی می گردید و حال این که جناب احمدی نژاد نه تنها نسبت به توصیه های اصولگرایان، بلکه حتی نسبت به توصیه های مقام معظم رهبری در خصوص مشایی و یا مصلحی با شیوه ی غیر منطقی و غیر قابل دفاعی برخورد می کرد.
- کلید واژه ای به نام “سروش آسمانی کذایی”: برائت احمدی نژاد از رحیمی منجر به انتشار نامه ای سرگشاده از سوی محمد رضا رحیمی به جناب احمدی نژاد گردید که موارد موجود در این نامه بسیار مهم بود به خصوص که معادل همین موارد، قبلاً از سوی برخی دیگر از نزدیکان سابق دولت و یا در اظهارات و بیانات و رفتارهای شخص احمدی نژاد قابل مشاهده بود، کلیدواژگانی که رحیمی در این نامه به کار برد، چند مسئله را به صراحت تأیید کرد، ایشان تغییرات احمدی نژاد را به نحوی که به تدریج تنها و تنها به اظهارات “سروش آسمانی کذایی” (شما بخوانید مشایی) التفات می نمود، مورد انتقاد قرار داد، یکی دیگر از کلیدواژگان نامه رحیمی این بود که ایشان در خصوص معرفی مشایی به عنوان نامزد ریاست جمهوری حاضر به شنیدن هیچ حرفی نبود و طوری رفتار می کرد که گویا به او الهام شده است که این عبارت “الهام” نیز از همان واژگانی بود که در بسیار از رفتارهای غیرقابل توجیه احمدی نژاد مانند عزل خانم دستجردی، تغییر متکی در حین مأموریت، تغییر چند تن از وزرای انقلابی و ولایی مانند فتاح و لنکرانی، بیان خاطره ی هاله ی نور توسط احمدی نژاد، مدیریت هدفمندی یارانه ها توسط امام زمان (عج) و به نقل قول از یکی از حضار (احتمالاً جناب مشایی) و … را توجیه می نمود.
- عواقب احتمالی برای احمدی نژاد: نامه ی محمد رضای رحیمی و نامه ی برائت احمدی نژاد از وی، بیانگر موارد اختلافی و حساسی بود که مطمئناً می تواند آخرین آنها نیز نباشد و در صورتی که احمدی نژاد بخواهد همچنان موجب تحریک او گردد، یقیناً شخصیتی به جایگاه رحیمی، قادر به بیان مطالب بسیار بیشتر و قابل تأمل تری نیز خواهد بود که این مسئله یقیناً برای وضعیت فعلی و متزلزل سیاسی احمدی نژاد، نگرانی های بیشتری ایجاد خواهد کرد، نباید فراموش کرد که رحیمی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و هرگونه دلخوری وی می تواند موجب بروز حملات غیر قابل جبران به وی گردد.
- تسلیم و تبعیت اصولگرایان از رأی دادگاه: نحوه ی مواجهه اصولگرایان با حکم محمد رضا رحیمی نیز فاقد حمایت و تعصب بود و به راحتی مورد پذیرش قرار گرفت و این در حالی بود که جریان اصلاح طلب به بهانه ی این جرم، تمام اصولگرایان را زیر سوال می برند، رفتار منطقی اصولگرایان در پیگیری چندساله محاکمه ی محمد رضا رحیمی، همچنین پذیرش رأی او، نه تنها قابل انتقاد نبود، بلکه یک شاخص از عدالت خواهی این جریان به شمار می رود.
- سوءاستفاده اصلاح طلبان: حملات و هجمه های جریان اصلاح طلب به واسطه ی محکومیت رحیمی، از این جهت که فعالان این جریان نیز پرونده های سنگین فساد دارند، جای تأمل دارد به خصوص که این جریان در بسیاری موارد با بروز سیاست دوگانه نشان داده اند که تنها وقتی آرا و نظرات نهادها و قوای دیگر را می پذیرند که به نفعشان باشد و اگر هر پرونده قضایی یا انتخاباتی، با حکم، رأی و یا نتیجه ای خلاف منفعتشان مواجه شدند، نه تنها زیر بار پذیرش آنها نمی روند بلکه به نهادها ومراجع قانونی نیز انواع توهین و تهمت را نثار می کنند.
- نقش قوه قضاییه در برخورد با مفسدان و متخلفان: عتاب اخیر مقام معظم رهبری با لزوم برخورد با متخلفان در هر جایگاه، با صدرو حکم فردی مانند معاون اول رئیس جمهور سابق و پذیرش ان از سوی دولتمردان سابق و جریان اصولگرایی این فضا را برای قوه قضاییه آماده می کند تا نسبت به صدور پرونده های حیاتی دیگر مفاسد کلان اقتصادی کشور که بعضاً به جرایم امنیتی سنگین نیز عجین هستند اقدام جدی نماید.
- عواقب بعدی این پرونده برای جریان های سیاسی: یکی دیگر از مواردی که پس از محکومیت رحیمی و حملات اصلاحاتی ها به اصولگرایان مطرح می شود تأثیر این فقره بر آینده ی سیاسی اصولگرایان و اصلاح طلبان است که در دو بند مجزا بررسی می کنم:
الف- همانطوری که اصلاح طلبان رأی محکومیت رحیمی را به راحتی پذیرفتند، توقع می رود همین رفتار را در خصوص پرونده های دوستانشان داشته باشند که باتوجه به خطی که قوه قضاییه در خصوص برخورد با مفسدان دیگر اقتصادی در پیش گرفته است، پیش بینی می شود که محکومیت های آینده و عدم تمکین های اصلاح طلبان، موجب کاهش محبوبیت سیاسی و جایگاه اجتماعی ایشان گردد.
ب- یکی از نقاط آسیب پذیر اصولگرایان که اصلاح طلبان نیز مدام بر آن مانور می کنند، بحث احمدی نژاد است، هرچند بسیاری از اقشار انقلابی جامعه با مشاهده ی رفتارهای آخر جناب احمدی نژاد به تدریج از ایشان فاصله گرفتند، اما همچنان نمی توان حامیان احمدی نژاد فعلی را فراموش کرد و از ظرفیت ایشان چشم پوشی کرد، محکومیت جناب رحیمی از سویی موجب زیرسوال رفتن خط قرمزهای احمدی نژاد شد و از سویی تصدیقی بود بر وجود یک نهاد تصمیم گیری غیرمتعارف و موثر در لجبازی های او به نام “سروش آسمانی کذایی” و یا برخی “الهامات” که این دو عامل یقیناً می تواند با کاهش تعصب های حامیان احمدی نژاد، موجب کاهش شکاف و افزایش وحدت گفتمانی در انتخابات های بعدی در جبهه انقلاب گردد.